۱

مردمی از مشرق قیام می کنند

دریافت

دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم

دوباره عطر گیسویت ، چقدر امشب پریشانم

 

کنارت چای می نوشم به قدر یک غزل خواندن

به قدری که نفس تازه کنم خیلی نمی مانم

 

کتاب  کهنه ای هستم پر از اندوه یا شاید

درختی خسته در اعماق جنگل های گیلانم

 

شبی می خواستم شعری بگویم ، ناگهان در باد

صدای حمله چنگیزخان آمد نمی دانم

 

چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون دیدم

در آتش خانه ام می سوخت گفتم : آه دیوانم


برای خواندن متن کامل شعر و دریافت فایل ویدیوئی به ادامه مطلب بروید...

 

من آن شاهم که پیش چشم من در کاخ ، یک بانو

پی تحریم تنباکو شکسته تنگ قلیانم

 

فراوان داغ دیدن ها ، به مسلخ سر بریدن ها

حجاب از سر کشیدن ها ، از این غم ها فراوانم

 

شمال و درد کوچک خان ، جنوب و زخم دلواری

به سینه داغ دار کشته ی حمام کاشانم

 

سکوت من پر از فریاد ، یعنی جامع اضداد

منم من اخم سعد آباد و لبخند جمارانم

 

من آن خاکم که همواره د اوج آسمان هستم

پر از عباس بابایی ، پر از عباس دورانم

 

گرفته شعله با خون جوانانم حنابندان

که تهران تر شود تهران ، من آبادان ویرانم

 

صلات ظهر تابستان ، من و بوشهر و خوزستان

تو را لب تشنه ایم از جان ، کمی باران بنوشانم

 

سراغت را من از عیسی گرفتم ، باز کن در را

منم من روز به اما ، پس از این با تو سلمانم

 

شکوه تخت جمشید اشک شد از چشم من افتاد

از آن وقتی که خاک پای سلطان خراسانم

 

اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می گویم

که من یک شاعر درباری ام ، مداح سلطانم...

 

شاعر : سید حمید رضا برقعی

دریافت فیلم اجرای این شعر توسط خود شاعر در هیئت فاطمیون قم  

دریافت 12مگابایت

 

نظرات (۱)