نظرات (۲)

  1. گفتم :«علی مدد»، قلمم ذوالفقار شد
    مضمون اسیر لشگر زلف نگار شد
    حرف از نجف که شد،دل ِ پیمانه ام گرفت
    آهی کشید و... قافیه دیدم «خمار» شد
    من پای ِ آن « یَمُت یَرنی » رگ گذاشتم
    تیغت کجاست!؟ وقت قرارومدار شد
    موفق باشید
    • پاسخ:

      سلامت باشید 
      شعر زیبایی بود
      احسنت...